جدول جو
جدول جو

معنی اجه دار - جستجوی لغت در جدول جو

اجه دار
درخت اوجا
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تاج دار
تصویر تاج دار
دارای تاج، کنایه از پادشاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جامه دار
تصویر جامه دار
کارگری که در حمام های عمومی لباس های مردم را حفظ می کند، مامور و نگهبان جامه خانه، کسی که انبار البسه به او سپرده می شده، نوکر یا خدمتکاری که وظیفۀ او نگه داری جامه های آقا یا خانم است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
آنچه دارای سایه باشد، هر چیزی که سایه بیندازد، سایه ور، سایه افکن، برای مثال صولتت باد سایه دار ظفر / دولتت باد دایگان ملوک (خاقانی - ۴۷۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دانه دار
تصویر دانه دار
هر میوه ای که در میان آن هسته یا تخم باشد، دارای دانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اصل دار
تصویر اصل دار
با اصل و نسب، اصیل، نجیب، نژاده، پاک فطرت، پاک سرشت، اصل پاک، آزاده نژاد، با اصل، استخوٰان دار
اصل داران (اصل داران پاک): مردمان پارسا و مقدس، انبیا و اولیا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مایه دار
تصویر مایه دار
سرمایه دار، مال دار، آنکه مایه و بضاعتی دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درجه دار
تصویر درجه دار
دارای درجه، آنچه به چند درجه تقسیم شده، در امور نظامی آنکه دارای رتبۀ نظامی باشد، از سرجوخه تا استوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غصه دار
تصویر غصه دار
غمناک، اندوهگین، دارای غم و غصه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زره دار
تصویر زره دار
دارای زره، زره پوش، زره پوشیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اجاره دار
تصویر اجاره دار
مستاجر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لکه دار
تصویر لکه دار
دارای لکه داغ دار
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه که دارای لبه و کناره باشد، یا کلاه لبه دار. کلاهی که دارای آفتاب گردانست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاشه دار
تصویر لاشه دار
گران سنگین وزین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبه دار
تصویر قبه دار
گنبدی گنبد دار بر آمده آنچه دارای قبه باشد، پشت برآمده محدب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غصه دار
تصویر غصه دار
غمناک، اندوهناک، اندوهگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سکه دار
تصویر سکه دار
شاه استوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مزه دار
تصویر مزه دار
آنچه دارای مزه است، غذایی که دارای طعم خوش مزه است لذیذ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاج دار
تصویر تاج دار
بمنزله افسر بردار اعدام بر سردار: (خدیو تاجدارانی و آن کو همچو تیغ تو دو رویی کرد در ملکت سر او تاج دار افتد) (بدر چاچی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنه دار
تصویر تنه دار
تناور، درخت ساقه دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانه دار
تصویر دانه دار
میوه ای که در داخل آن دانه یا تخم باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خانه دار
تصویر خانه دار
کدبانو، مقتصد، میانه رو، درست خرج کن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حصه دار
تصویر حصه دار
بهرمند، هنباز شریک سهیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جقه دار
تصویر جقه دار
کاکله دار دم دراز از پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
محافظ جامه خانه نگهبان البسه، کاگری که در حمام جامه های مردم را حفظ کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جام دار
تصویر جام دار
ساقی، پیاله دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه که سایه دارد: درخت سایه دار، حرفی که دو خطی نوشته باشند، غشی سایه زده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زره دار
تصویر زره دار
دارای زره زره پوش کشتی زره دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درجه دار
تصویر درجه دار
رتبه و درجه، درجه دارنده
فرهنگ لغت هوشیار
دارنده اسب صاحب اسب نگاهبان وپرورشگر اسب اسپ دار، فرمانده لشکر سردار سپاه
فرهنگ لغت هوشیار
دارنده اسب صاحب اسب نگاهبان وپرورشگر اسب اسپ دار، فرمانده لشکر سردار سپاه
فرهنگ لغت هوشیار
موء ثر با اثر کارگر عامل چیزی یا کسی که اثر و نشانی از خود بجا میگذارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مایه دار
تصویر مایه دار
هر چیز را گویند که با او گندگی و ضخامتی باشد، ستبر و ضخیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جامه دار
تصویر جامه دار
کارگری که در حمام جامه های مردم را نگه می دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جان دار
تصویر جان دار
زنده، موجود زنده، قادر، توانا
فرهنگ فارسی معین